قطعا فرزنددار شدن تغییر بزرگی در زندگی ماست. روزانه افراد زیادی را میبینم که برای درمان ناباروری یا انتخاب جنسیت پیش از بارداری به آزمایشگاه مراجعه میکنند. در کنار تمام آموزههای اجتماعی، اخلاقی و مذهبی ما ذاتا به دنبال پذیرفتن نقش پدر یا مادر در مغز هستیم.
محققان در سالهای اخیر برای حفظ سلامت مادر و نوزاد تحقیقات زیادی انجام دادهاند. البته انسان تا ابد یک راز خواهد ماند. با اینحال ما تا حد زیادی از تغییرات بدن زنان در هنگام زایمان و پس از آن با خبریم. این اکتشافات به انسان کمک نمودهاند تا سلامت خویش را بیشتر حفظ نماید. همچنین به والدین کمک میکنند تا رابطه بهتری با فرزندشان داشته باشند.
در این میان اما پدر شدن کمی بیشتر در ابهام برانگیز است. طبیعتا تغییرات بدن مردها پس از زایمان همسرشان نسبت به تغییرات و خطراتی که مادر و کودک را تهدید میکند، اهمیت پزشکی کمتری دارد. به همین دلیل ما نسبتا اطلاعات کمتری از آنچه که یک مرد را به یک پدر تبدیل میکند، داریم.
دانشمندان در سالهای اخیر تلاش کردهاند دریابند که پدر شدن چقدر یک امر فیزیولوژیکی و چقدر یک امر اجتماعیست. محققان میگویند تغییراتی در قشر مغز پدرانی که برای اولین بار به دنیا میآیند رخ می دهد. آنها میگویند این “مغز پدر” توانایی پدر جدید را برای همدلی و پردازش بصری چیزها بهبود میبخشد.
تاثیر پسردار یا دختردار شدن بر مغز پدر
یک پژوهش جدید حدود 40 مرد را تحت بررسی قرار داد. از این میان 20 نفر آنها مردان در شرف پدر شدن بودند. تغییرات مغز این 20 نفر پس از پدر شدن دچار تغییراتی شد که در سایر افراد مشاهده نمیشد. درواقع این تغییر به دلیل مسائل زیادیست که ذهن باید خود را برای یادگیری آنها آماده کند.
پژوهشگران دریافتند مغز پدران نیز مانند مغز مادرها در حالت انعطافپذیری عصبی یا نوروپلاستیسیتی قرار میگیرد. درواقع این همان حالتیست که مغز ما در هنگام یادگیری چیزهای جدید آن را تجربه میکند. مواردی مانند آموختن موسیقی، یادگیری یک زبان جدید و …
والد شدن مستلزم تغییراتی در سبک زندگی و زیستشناسی شما است. پسردار یا دختردار شدن به مهارتهای جدیدی مانند همدلی با یک نوزاد غیرکلامی نیاز دارد. بنابراین منطقی است – اما ثابت نشده است – که مغز در طول تبدیل شدن به مغز پدر انعطافپذیر باشد.
پس این تغییرات بزرگ چه معنایی برای مغز پدر دارد؟ دانشمندان در مورد اینکه چرا شبکه بصری پس از تولد نوزاد کوچک می شود مطمئن نیستند. رشد شبکه حالت پیش فرض – که بیشترین ارتباط را با همدلی، یادآوری حافظه و تفکر آینده دارد – می تواند در کمک به پدران برای همدردی با نوزادی که گریه می کند.
مانند تمرین هر مهارت جدید، تجربه مراقبت از نوزاد ممکن است اثری بر مغز والدین جدید بگذارد. این همان چیزی است که دانشمندان علوم اعصاب آن را انعطاف پذیری مغز ناشی از تجربه مینامند. مانند تغییرات مغزی که هنگام یادگیری زبان جدید یا تسلط بر یک آلت موسیقی جدید رخ میدهد.
یک مجموعه تحقیقاتی پراکنده اما رو به رشد در حال مشاهده این نوع انعطاف پذیری در مغز پدرانی است که نیازهای شناختی، فیزیکی و عاطفی مراقبت از نوزاد را بدون گذراندن دوران بارداری تجربه میکنند.